loading...

دانلود فیلم ایرانی

بازدید : 277
دوشنبه 28 مهر 1399 زمان : 20:04

گارد قدیمی
بررسی ها | 13/07/2020 | توسط زنا رولندز
روزگاری قسمت های آزمایشی وجود داشت. می دانید ، اولین قسمت های یک مجموعه ، قسمت هایی است که باید به افرادی که قسمت ها را انتخاب می کنند نشان داده شود و با توجه به ارزش آن قسمت ، آنها تصمیم می گیرند که آیا می خواهند قسمت های دیگر را انجام دهند. برخی انتخاب می شوند و به برنامه های تلویزیونی تبدیل می شوند و برخی دیگر انتخاب نمی شوند و تبدیل به هیچ نمی شوند.

از نظر فنی ، هنوز قسمت های آزمایشی آن وجود دارد: در شبکه های عمومی ، افراد زیر 60 سال کمتر و کمتر آنها را تماشا می کنند. اکثر قریب به اتفاق بقیه سریال ها ، حتی تلویزیون های پولی ، با مدل Netflix سازگار شده اند. و وقتی سریال شما حداقل برای یک فصل قبلاً تأیید شده باشد ، دیگر نیازی نیست که راننده شما یک راننده واقعی باشد. خلبان شما فقط اولین قطعه از آن چیزی است - شما خود را با مطبوعات قلدری خواهید کرد - "این واقعا یک سریال نیست ، بیشتر از یک فیلم ده ساعته است". این اولین فصل خواهد بود ، زمانی که خلبان باید به جای آن نمونه اولیه باشد: نه بهترین اپیزود (البته بدترین ، با این حال) ، بلکه قسمتی است که شخصیت ها ، قوانین جهانی را که در آن حرکت می کنند و ساختار بازگشتی را به بهترین شکل ارائه می دهد. که در قسمت های آینده در انتظار ما است. با یک قلاب خوب به پارچه افقی ، اما همچنین طرح عمودی خاص خود را که در انتها یک مینی حس بسته می دهد. با شخصیت هایی که درست ترسیم شده اند تا به ما بفهمانند که آنها در زیر معدن کاوش هستند ، با تمام وقت لازم در آینده ، در قسمت های بعدی ، که اگر همه چیز خوب پیش برود ، به فصل های بعدی تبدیل می شوند. خلبان باید انتخاب شود: ابتدا توسط تهیه کنندگان و سپس توسط تماشاگران. این بخشی از یک مدل تولیدی است که چندین دهه کار کرده است و با ظهور پخش جریانی و تماشای بیش از حد در حال تغییر است: اکنون ، می توان گفت ، ما "فصل های آزمایشی" را داریم ، این نوآوری فوق العاده بنابراین ، برای درک این موضوع شما در مورد قسمت بعدی لعنتی نمی دهید ، حداقل باید هشت ، ده یا سیزده شربت بخورید.

به استثنای موارد نادر ، قسمت های آزمایشی که یک بار به هیچ چیز تبدیل نمی شوند ، حتی آنها را نمی دیدند. شاید ما حتی در طی سالها ، در مجله های تخصصی ، همین روزنامه ها را می شنیدیم ، همان روزنامه هایی که پس از آن ، اگر واقعاً پروژه ای مورد انتظار بود ، مراقبت می کردند که به ما اطلاع دهند که دیگر کاری در این باره انجام نشده است. امروز اما بیشتر و بیشتر آنها را می بینیم ، اما نه در تلویزیون: در سینما. یا به طور خلاصه ، شاید هنوز آنها را از طریق یک سایت پخش کننده در رایانه مشاهده می کنیم ، اما آنها را "قسمت های آزمایشی" نمی نامیم ، آنها را "فیلم" می نامیم. این یک دوره هیجان انگیز برای این مسائل صنعتی است: می توان گفت که تمایز تلویزیون و سینما به طور فزاینده ای دشوار است ، اما به نظر من ما هنوز به آن نقطه نرسیده ایم. با این حال ، ما در مرحله ای هستیم که در آن دو رسانه ویژگی های تبادل را دارند و آنها یکدیگر را نمایش می دهند (من قبلاً در مورد "ایرلندی" صحبت کردم ، با احترام زیادی برای اسکورسیزی و سینفیل های سخت و خالص). در تلویزیون محبوب ترین چیزها بیشتر و بیشتر مینی سریال ها ، یا مجموعه های گلچین (که تقریباً یکسان است) ، یا مینی فصلی از درام است که همه در یک شب می لرزند. در سینما تقریباً فقط حق رای دادن ، کوچک ، بزرگ ، متوسط ، دارای کراس اوورها و ستارگان مهمان ، فصل های ویژه ، اضطراب تجدید نظر ، پارانویا درباره اسپویلرها ، تیزرهای اعتباری پست و همه پارانویایی که می شناسیم داریم. من چیز جدیدی نمی گویم ، اما اگر تفاوتی - و احتمالاً یک جنبه منفی - در این تغییر نقش ها وجود داشته باشد ، دقیقاً این است که ما باید بیشتر و بیشتر "خلبانان" را ببینیم که هیچ چیز نمی شوند: حماسه های سقط شده ، که آنها کار نکردند ، که مردم آن را رد کردند یا حتی متوجه آن نشدند.


پس چی؟

این همه pippino برای صحبت در مورد The Old Guard. Old Guard به وضوح یک قسمت آزمایشی است. یک خلبان دوتایی تلویزیون ، به طور دقیق ، مانند داستان گمشده ، اولین نمونه ای را که به ذهن خطور می کند ارائه می دهد. شما می توانید به خوبی نقطه ای را که قسمت اول به پایان می رسد و قسمت دوم آغاز می شود ، ببینید ، آن هم زمانی است که اندی شخصیت اصلی آن چیزی را در مورد خودش کشف می کند که من نمی نویسم زیرا من خراب می کنم. به عنوان یک خلبان مضاعف ، تا آنجا که به من مربوط می شود ، این اصلاً بد نیست: اسطوره های سریال به درستی بیان شده اند ، هیچ چیز واقعی ندارند (اگر اشتباه نکنم همان نویسنده کمیک است که اعلام کرد بی شرمانه از هایلندر الهام گرفته است) اما این در واقع یکی از آن مقدماتی است که می تواند ذخیره قابل توجهی از مطالب داستانی را برای قسمت های بعدی در اختیار نویسندگان قرار دهد. شخصیت ها نیز دقیقاً ترسیم شده اند ، به طوری که آنها از یکدیگر متمایز می شوند ، و هر یک از آنها اشاره ای به داستان پسین دارد که بعدا توسعه می یابد. طرح روایت خود کلاسیک قسمت اول است: تشکیل تیم قطعی ، تازه استخدام شده برای توضیحات پرونده ، راه اندازی یک خط افقی بلند مدت و اصلاح فرمول رویه ای که توطئه های اپیزودیک را از هم متمایز خواهد کرد.

این همان چیزی است که می توانیم آن را یک داستان مبدأ بنامیم: هم بازیگر نیل (کیکی لاین) و هم گروهی که اندی (شارلیز ترون) آن را رهبری می کند. چرا گوا قدیمی

بازدید : 1379
يکشنبه 27 مهر 1399 زمان : 23:49

بورژوا اسکات آدکینز ارائه می دهد: گردآورنده بدهی 2
بررسی ها | 09/10/2020 | توسط نانی کبرتی
دنباله جمع کننده بدهی!
اما به خود فکر کنید ، با تمام چیزهایی که یک شخص از اسکات آدکینز انتظار دارد.

بیایید قوانین را روشن کنیم: من فرض می کنم اگر این را می خوانید الف) اولین مورد را دیده اید یا ب) علاقه ای به اسپویلر در اولی ندارید.
در نتیجه - من می دانم که شما بیدار هستید و قبلاً خودتان آن را فهمیده اید - من بلافاصله به شما اطلاع می دهم كه فقط نگاه كردن به این موضوع فایده چندانی ندارد مگر اینکه قربانی شرایط پیچیده ای شوید.
و بنابراین من اولین مورد را خراب می کنم.
در واقع ، ببینید که من چقدر خوب هستم: من به شما وقت می دهم که در مورد آن فکر کنید و ابتدا موضوع را برای مدتی تغییر دهید که یک چیز بسیار مهم وجود دارد که می خواهم اطمینان حاصل کنم که همه می دانید.


اسپویلر !!!

آیا اسکات ادکینز را در Youtube دنبال می کنید؟
اگر چنین است ، شما فهمیده اید که در خستگی قفل ، او شهود این دهه را داشته است.
"هنر عمل" نامی است که وی از دهه 1980 تا به امروز از افراد مشهور به دلف لوندگرن ، تونی جا و استیون سیگال تا قهرمانان مصاحبه با بهترین متخصصان دنیای سینمای ورزش های رزمی انجام داده است. فرقه ای مانند مارک داکاسکوس ، سینتیا روتروک یا لورن آودون ، تا جادوگران امروزی بخش گرت ایوانز و چاد استاهلسکی تا طراحان رقص کمتر جسورانه جی جی پری و جود پویر.
اینجاست که اسکات آدکینز خود و شما را به ناحیه سینما تبدیل می کند و درخواست حکایت ، کنجکاوی ، بینش و تحقیق در مورد نحوه تولد فیلم ها ، صحنه ها و مشاغل مورد علاقه ما را دارد.
و این کار را از یک موقعیت ممتاز انجام می دهد: حامل استاندارد مدرن ژانر ، مورد احترام عمیقی که طرفین گفتگو دارند ، می دانند که با کسی صحبت می کنند که آنها را درک می کند و دارای تجربه و شهرتی است که کم و بیش با آنها قابل مقایسه است.
موضوعات قابل توجهی بیرون می آیند ، اغلب با لحن تماس تلفنی بین دوستان ، که در آن اسکات نشان می دهد خود را نه به حکایت های خالی بلکه به عنوان یک نمای کلی از چرخ دنده های دنیای ضرب و شتم سینما ، علاقه مند می کند: نحوه برخورد خلاقانه ، فنی و جسمی با آن .
این حداقل اتفاقی است که برای سینما افتاده است ، حداقل از زمان مصاحبه در استودیوی بازیگر جیمز لیپتون.
و فریب اسامی را نخورید که بهتر یا بدتر می دانید: یک قسمت ضعیف وجود ندارد.
در زمان نوشتن مقاله ، 19 قسمت وجود دارد و 19 شمش طلا وجود دارد.
آنها را از دست ندهید.


واقعاً اتفاق افتاد

بازگشت به ما
کسانی که فیلم اول را دیده اند از قبل یک سال دارند: آیا در نهایت شخصیت های اصلی هر دو مرده نبودند؟
اسپویلر: نه!
اسپویلر در این واقعیت نهفته است که ما آنها را در پوستر می بینیم ، و در این واقعیت است که والدین ما برای اولین بار در آخرین ماجراجویی یکدیگر را می شناسند بنابراین راه به پیش فروش نیز بسته شد.
در اینجا یک حکایت دیگر دارم که در آن زمان به دلایل خرابکاری دقیقاً نمی توانم به شما بگویم: هنگامی که اسکات برای معرفی اولین جمع کننده بدهی در جشنواره فیلم Fighting Spirit به همراه دوست لویی ماندیلور و کارگردان جسی وی جانسون آمد ، او دقیقاً در مورد آن بحث کرد از پایان. جسی در مورد اینکه چطور دو نسخه آماده داشت ، یکی در آن ها مردند و دیگری در آن نگفتند ، صحبت کرد و این که این تهیه کننده به دلایل غیرقابل انکار بود که نسخه ای را که در آن درگذشت انتخاب کرد. و آنجا بود! این یک روش تازه کننده بود که یک فیلم بسیار خوب تهیه کنید و یک بار به یک قوس منسجم بچسبید تا مخاطب را به هم بزنید.
نکته خنده دار - و اغلب در پرسش و پاسخ فیلم جدید دیده نمی شود - این بود که اسکات مخالف بود و آن را بی سر و صدا در حضور همه گفت. "Dunno ، من پایان مثبت را ترجیح دادم ، برای من که پیچیدیم" (نقل قول تقریبی).
قابل درک است: جمع کننده بدهی شاید فیلمی بود که اسکات سبک بازیگری خود را پیدا کرد ، سرانجام نوعی شخصیت خارج از Boyka که واقعاً خوب ، خودجوش ، پرانرژی ، کاریزماتیک ظاهر می شود.
و او چه شخصیتی است؟
دونو ، خودش ، تقریباً قلدر انگلیسی ، هولیگان میخانه.
یا به طور خلاصه: جیسون استاتهام.
که متأسفانه خیلی به او کمک نمی کند ، زیرا حتی اخیراً جیسون استاتهام در تلاش برای ساخت فیلم هایی مانند جیسون استاتهام است ، او مجبور است در CGI مانند شارک - اولین کوسه یا هابز و شاو - هیولاهای غول پیکر را شانه کند.
و امیدوارم که من اشتباه می کنم ، اما تنها مردی که قادر است بیش از یک جیسون استاتهام را در فیلم های خود قرار دهد گای ریچی است. به طور معمول 70٪ از شخصیت های او جیسون استاتهام هستند ، حتی وقتی جیسون استاتهام در آنجا نباشد. بنابراین امیدوارم گای ریچی اسکات را به یاد بیاورد.


خوب ، برای من استفاده از سلاح مانند سفارش در هنگام برداشت است.

یک چیز جالب دیگر در مجموعه بدهی وجود داشت: لوئیز ماندیلور بود که صحنه را می خورد.
لویی ماندیلور! مدتی طول کشید تا بفهمم او کیست.
من به یاد Costas Mandylor ، Frank Costello در Mobsters ، Shin در Ken the Warrior ، کم کاریزماتیک ترین قاتل جهان در Saw 4 ، 5 و 6 و یکی از 50 مرد جنسی سال 1991 بر اساس چیزهای بی اهمیت IMDb افتادم ( که طبق گفته IMDb ، در حال حاضر بیست و هفت فیلم در مرحله پس از تولید دارد).
لوئی برادر است ، که می تواند اعتبار خیابان

او با سامو هونگ در 22 قسمت از Stronger Guys شرکت کرد ، اما همچنین عضو خانواده ستاره عروسی My Big Fat Wedding Wedding بود (این را به خاطر می آورید؟ مادونا ، چه پول بی معنی سرگردانی در آن زمان انجام داد. برخی از دوستان آنها خیلی دورتر از دیدن من بودند و من گفتم "و نه هری پاتر" ، و آنها را به دیدن هری پاتر منحرف کردم و بعد از 25 دقیقه خوشحال به خواب رفتم).
به طور خلاصه ، چگونه می توان گفت: من هیچ سرنخی نداشتم که لویی ماندیلور چنان مقدار کاریزما را پنهان کرده است که می تواند یک فیلم (هر کس دیگری) را بخورد ، اما او ، او و لهجه توقف ناپذیر او را دارد: این باعث خنده شما می شود ، و او یک توافق با اسکات شایسته بهترین پلیس رفیق.
و بنابراین بله ، به پایان رسید که در مجموع برای آن دو متاسف شدند. آنها شخصیت های زیبایی بودند.
شاید حق با اسکات بود و آنها نیاز داشتند که پایان فیلم را برای دنباله ای باز نگه دارند.
یا نه؟
خوب ، حالا آنها دارند.


چه کسی می خواهد یک شوخی را بشنود؟

خوب شروع کنید ، بدهکار 2.
فرانسوی (اسکات) و سو (لویی) زنده هستند.
اینقدر برایتان مهم نیست که بدانید چرا ، اما به هر حال آنها آن را برای شما توضیح می دهند.
دیدن آنها دوباره خوب است و آنها در واقع همان درک قبلی را دارند ، شاید حتی بهتر.
اسکات با درگیری در میله وارد صحنه می شود و شما نمی توانستید با یک پا بهتر (در جنون) این کار را شروع کنید.
لویی شاید حتی بیشتر از قبل لهجه برجسته تری داشته باشد.
بعد از ماجراهای فیلم اول ، همانطور که برچسب ژانر آموزش می دهد ، من در جستجوی Ultimate Richest Mission After Who To Retire هستم.
جمع کننده بدهی 2 نوعی اکشن کم بودجه است که شخصیت هایی را نشان می دهد که بالاتر از میانگین اکشن کم بودجه هستند و توسط دو شخص بی ادعا روی آدم های توپ بازی می شوند که به نظر می رسد نقشی متناسب با آن پیدا کرده اند و مانند دوستان قدیمی با آن سرگرم می شوند.
شما در حال فکر کردن هستید که "من برای یک فیلم کامل به آنها گوش می دهم".
و این جایی است که Debt Collector 2 شما را لعنتی می کند.
شما اهمیت می دهید زیرا او این فکر مشتاقانه عجولانه شما را می خواند و می گوید "بله؟" ، و دقیقاً این را به شما می دهد.
همه چیز خیلی خوب است ، اما حدود نیم ساعت شما شروع به فکر می کنید "خوب ، آنها خوب هستند ، اما شاید اجازه دهید آنها را نیز وارد عمل کنیم؟"
من نمی دانم که این دنباله چطور به وجود آمد ، اگر واقعاً از متوسط اسکات آدکینز (این فقط سومین حق رای او پس از سه Undisputed و دو Ninjas است) یا اینکه چگونه بودجه را پیدا کرد ، به خصوص با توجه به اینکه در جایی بیرون آمد ، موفق تر بود. مانند The Debt Collector 2 اما دیگران با عنوان "The Debt Collectors" و در انگلیس - کشور مادر اسکات آدکینز - حتی به عنوان "Payback" نه تنها برای جدا کردن کامل آن از حق رای دادن بلکه برای اشتباه گرفتن آن با یک کلاسیک مل گیبسون. اما اینک ، به دلایلی حتی ارزان تر از دلیل اول به نظر می رسد.
در اولین نقش های کوچک اما مهمی برای تونی تاد و مایکل پاره وجود داشت ، در این بازی آنها برای بازیابی آن غول ورنون ولز رفتند اما آنها به او نقش "X بدهکار" را دادند و کار زیادی برای انجام دادن نبود.
وقتی اسکات سرانجام منا در یک مکان مناسب ، یک سالن ورزشی قرار دارد ، اما به همین دلیل تمایل به ظرافت به نظر رسیدن بیش از حد معمول و ایجاد نکردن کسانی که فقط به دنبال بهانه ها هستند به طور تصادفی برای دیوانگی لگد زدن ، او در جام لگد نمی خورد و پایان می یابد. همه در کاسیارا
شما خیلی باور دارید ، DC2 ، و به خاطر آن به او احترام می گذارید.
سپس او کمی بیش از حد باور می کند ، در پایان فراموش می کند که اسکات آدکینز را در دست دارد و نه هر مارک والبرگ: او آن را به غیرممکن اتو می کند ، و آنچه به نظر می رسد یک غذای فرعی لوکس است در نهایت غذای اصلی است ، در حالی که آنچه ما انتظار داریم مانند دوره اصلی هرگز نمی آید.
حتی در برخی موارد ، دیالوگ ها نیز خوب جلوی خود را می گیرند ، زیرا آشکارا از الهام نویسندگان فیلمنامه نویسی جسی جانسون و استو اسمال بسیار فراتر از حد مجاز خود سو ab استفاده کرده اند.
در بعضی مواقع فکر می کنید می توانید با تکرار مبارزه مشتی زنده ، شاید حتی طولانی تر ، همه چیز را یک جا حل کنید ، اما این نیز همان تأثیر هر چیز دیگر را دارد: یک ایده خوب تا جایی کشیده شده است که دیگر به نظر نمی رسد ایده خوبی است.
و متاسفم ، چون این دو نفر باهوش هستند و برای یک بار هم که شده اوضاع لوکس به نظر می رسید: مطمئناً یک گای ریچی از سری B ، اما در مقایسه با میانگین کیفی ون دام و همه کلون های آن به نظر می رسد یکی اسکورسیزی سال 90.
آیا من هنوز آنها را تماشا می کنم؟
بله ، البته ، آنها راک می زنند و این صحنه به هزار ماجراجویی وام می دهد.
با پول یک جوئل سیلور ، برای افزایش ضربات و انفجارها ، یک کلاسیک جدی بیرون می آید.

تعداد صفحات : 2

درباره ما
موضوعات
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    <
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 20
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 7
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 79
  • بازدید ماه : 156
  • بازدید سال : 399
  • بازدید کلی : 19943
  • کدهای اختصاصی